سامانه گروه توسعه روستایی خراسان رضوی

سامانه گروه توسعه روستایی خراسان رضوی
برنامه ریزی طرح های توسعه روستایی بامشارکت مردم 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سامانه توسعه روستایی خراسان رضوی و آدرسsamandehi.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





توسعه شادی

امروز، رایانه، زندگی همه مردم را با 50 ریشتر لرزانده است و پس لرزه های آن ادامه دارد و با آن، همه زوایای زندگی بشر دگرگون می شود. این را به خوبی می توان از فاصله نسل ها، اختلاف ذهنی و علمی آنها و نیز آرزوها و شیوه های زندگی من و تو فهمید. اسم این را من گذاشته ام: «رایانش زندگی!».

رایانه یا کامپیوتر خودمان، نماد دوران ماست که در همه ابعاد از فرهنگ، اقتصاد، سیاست گرفته تا ورزش، کتاب، مجله، لباس، غذا، آب، و ... نفوذ کرده است و همه چیز رابطه ای با IT یا ICT پیدا کرده اند.

دیگر به جای شهر گچی، شهر الکترونیک می سازند و تو همه کارهایت را با امکانات کامپیوتری و الکترونیک انجام می دهی: مثلاً پول قبض آب و برق یا تلفن را نیمه شب پرداخت می کنی؛ در خانه سهام می خری؛ بلیط هواپیما، هتل، سینما، و ... رزو می کنی؛ سفارش غذا می دهی و هر جا که هستی سری به کتاب خانه می زنی؛ پولت را به سرعت نور، جابه جا می کنی؛ و ... . در این شهر فرنگ، همه جا کامپیوتر هست و می شود به راحتی همه جا بود؛ امّا هنوز گرفتار غم، اضطراب، ترس، افسردگی، ظلم و ... هستیم و شادی، امید، آرامش، بهداشت روان، عدالت، و ... دغدغه اصلی ماست!

امروزه به لطف امکانات پیشرفته و کامپیوتری، فروشگاه های بزرگ، فرودگاه عظیم، بزرگ راه های طولانی، بیمارستان های مجهّز، بانک هایی با ساختمان های شیک و مدرن، و ... می سازیم؛ امّا آیا توسعه فقط همین هست. فقط باید به فکر مترو، اتوبان، میدان اصلی شهر، برج میلاد، پاساژ طلا، و ... بود یا کمی هم به فکر شادی، شور، شعف و عشق خودمان هم باشیم!

باور کنید اگر برای دختران و پسران و حتی پدران و مادرانشان، شادی را توسعه بدهیم، من و تو در سوپرمارکت، فرودگاه، مسافرت با ماشین در بزرگراه، دانشگاه، اداره عریض و طویلی که کار می کنیم و ... کارمان را حداقل کمی بهتر انجام می دهیم.

این را هم بگویم که توسعه شادی فقط ساخت مجتمع تفریحی با ورودی ها و قیمت های آن چنانی، پارک های بزرگ با امکانات تفریحی عالی، قهوه خانه های سنتی یا مدرن، کافی شاپ های لوکس، برگزاری مسابقات ورزشی پر هزینه و مثل اینها نیست؛ بلکه اول باید به این نتیجه برسیم که شادی هم مثل آب، حیاتیه؛ دوم این که شادی را در سبد زندگی قرار بدهیم و بابتش گاهی خرج کنیم؛ و سوم که از همه مهتر این که توسعه های سیاسی، فرهنگی و خصوصاً اقتصادی، طوری صورت بگیرد که مادرها و پدرها، دخترها و پسرها، برای شادی دسته جمعی یا تکی، خانوادگی یا دوستان، فرصت، پول و دل و دماغی داشته باشند؛ چهارم و آخرین نکته، این که شادی کردن را یاد بگیریم و به دیگران هم یاد بدهیم

توی دنیای امروز، برای خیلی چیزها، فرهنگ واژه ها تهیه کرده اند. ما هم گفتیم

برای خود «توسعه»، یه فکری بکنیم.

 

باگِت به جای تافتون

معنای توسعه

توسعه، یعنی:

کلفت شدن صدای پسرها موقع رشد کردنشون؛

کوتاه شدن مانتوی خانم ها؛

خوردن نان باگت به جای تافتون؛

دو ماه نشده، 30 کیلو اضافه وزن پیدا کردن؛

رفتن خانم ها به جای آشپزخونه به استادیوم های ورزشی؛

نوشابه رو با چنگال خوردن؛

دستشویی های فرنگی، جای دستشویی های سنّتی رو، گرفتن؛

یه لقمه پیتزا، 4 دقیقه سکوت و یه لنگه دمپایی!

انواع توسعه

توسعه طولی: بلند گذاشتن موی سر برای پسرها؛

توسعه عرضی: سوت شدن پسرها از توی دانشگاه ها؛

توسعه کج: کج شدن گردن یک پدر فداکار، زیر بار مشکلات؛

توسعه خیابانی: زیاد شدن چاله چوله ها و سوراخ سمبه های توی خیابون؛

توسعه ورزشی: دونستن شماره کفش و رنگ چشم و تعداد سرماخوردگی های یک ورزشکار یا پرتاب کفش و چاقو و شیشه نوشابه به طرفش؛

توسعه جیبی: افزایش تعداد جیب ها، اعم از جیب شلوار، پیراهن، کت، کاپشن، بارانی و ... از دو به چهار، شش و در مواردی هم به هشت یا ده عدد.

تاریخچه شکل گیری توسعه

آنچه از شواهد برمی آید، این است که از وقتی آدم ها فکر کردند که مرغ همسایه غازه، به فکر توسعه افتادند. پس برای این که دماغ همسایه (همون که مرغش غازه) رو به خاک بمالن، رفتن و یه بوقلمون خریدن. اون وقت، همسایه ای که مرغش غاز بود، چون دلش نمی خواست از چرخه توسعه، عقب بمونه، رفت و یه کبک بزرگ (شایدم شترمرغ) خرید. البته به نظر می رسه در این میان، همسایه های دست راستی و دست چپی، و سرکوچه ای و ته کوچه ای هم ساکت ننشستند و برای این که اونا هم توی توسعه نقشی داشته باشن، آستینا رو بالا زدند و گاو و گوسفند و شتر و هر جگ و جونور دیگه ای دستشون اومد، خریدند و تا رسیدند به توسعه واقعی، پا پَس نکشیدند و این قصه، همچنان ادامه داره!

توسعه از نگاه یک خانواده

روشن فکر

پدر خانواده: توسعه یعنی پدرزن پولدار داشتن. یعنی یه چک سفید که هر چه قدر خواستی توش بنویسی. یعنی ماشین، یعنی موبایل.

مادر خانواده: توسعه یعنی یه خونه بزرگ داشتن. یعنی مسافرت خارج از کشور. یعنی یه عالمه طلا و لباسای قشنگ قشنگ.

پسر خانواده: توسعه یعنی چندتا دوست باحال داشتن. یعنی یه بابای مایه دار داشتن. یعنی سینما. یعنی پیتزا. یعنی کافی نت و ... .

دختر خانواده: توسعه یعنی فوتبال. یعنی یوگا. یعنی یه شوهر خوش تیپ و پولدار داشتن. یعنی حذف واحدهای ـ شروط شده.

نتیجه توسعه

توسعه، چیزیه که تو جیب جا می گیره. توسعه، چیزیه که آب دهن مایه دارا رو راه می اندازه. توسعه، چیزیه که می شه پشت اون قایم شد و هر کاری کرد، بدون این که کسی بفهمه. توسعه، چیزیه که می شه سوارش شد و تا هر جایی که دل آدم می خواد و عشقش می کشه، باهاش رفت. توسعه، چیزیه که می تونه رنگی باشه و می تونه سیاه و سفید، می تونه شیرین باشه و می تونه تلخ.

حرف آخر

ما هم مثل شما عاشق توسعه هستیم و دربست مخلص بر و بچه هایی که به توسعه فکر می کنند؛ امّا اینم بگیم که هر توسعه ای رو قبول نداریم. حَلّه!

رابطه توسعه با گدایی

آنچه از شواهد و قرائن برمی آید، این است که توسعه، رابطه مستقیمی با گدایی دارد و اصولاً توسعه و گدایی، همانند پا و کفش می مانند. همان طور که پا بدون کفش، معنایی ندارد، توسعه نیز بدون گدایی، پشیزی نمی ارزد و برعکس. البته در این میان، ذکر این نکته لازم و تا حدودی مهم است که هر نوع گدایی شامل توسعه نیست. بلکه گدایی مدنظر است که در راستای تن پروری باشد.

پس به منظور روشن شدن مطلب، به بررسی انواع گداها می پردازیم.

گدای بالا شهری: گدایی که تریپش به آدم حسابی ها می خوره. گدایی که به کمتر از 1000 تومن راضی نمی شه. گدایی که برای خودش بر و بیایی داره. گدایی که دستش به دهنش می رسه.

گدای پایین شهری: گدای بیچاره و فلک زده ای که جا و مکان مشخصی نداره. گدایی که یه توسری خور، بیشتر نیس. گدایی که درآمد سالیانه اش کمتر از 10 میلیون تومنه.

گدای سرخیابان: گدایی که پاتق اصلی اش گوشه خیابونه. گدایی که اگه شانس بیاره و بخت و اقبالش بلند باشه، کیف پول و چک مسافرتی و تراول هم به تورش می خوره و اگه شانس نیاره، روی روزنامه و مقوّا هم ممکنه بخوابه.

گدای سر چهارراه: گدای یلّا قبا که سرچهارراه ها می ایسته. گدای بیچاره و قانعی که اگه لازم باشه، ویالُن هم می زنه.

گدای سر گردنه: یه گدای پُررو که شب و روز و گرما و سرما براش فرقی نداره. گدایی که مثل کَنه به آدم می چسبه و تا حقش رو نگیره، ول کن ماجرا نمی شه. گدای خرخره جو و دله دزدی که از چند فرسخی، بوی پول رو می فهمه.

یه چیزهایی هم هست که قبل از توسعه هم بوده، ولی بعد از توسعه، رنگ و بو و مزه اش (معنا و مفهومش) عوض شده. چندتا از اونارو مثال می زنم:

مادرزن: سمبل مهر و عطوفت، محبوب ترین آدم توی دنیا، کسی که بجز سوسک از هیچ أحدالنّاسی نمی ترسد، یک شیرزن، با احتیاط حمل شود!

مادرشوهر: یک کاتالیزور به تمام معنا، سرعت دهنده همه واکنش ها، ضد ضربه، ضد احتراق، شکستنی، برنده دوی مارتن، مصداق این ضرب المثل معروف که می گوید: «موش به سوراخ نمی رفت، جارو به دمش می بست».

پدرزن پولدار: یک منبع درآمد خوب، یک پارچه آقا، یک مسکّن قوی، آجیل مشکل گشا، برگ برنده، «بُزک نمیر بهار می یاد، کمپزه با خیار می یاد!».

داماد حلقه به گوش: یک شی ء دم دستی، چیزی مثل قاب دستمال، تبلور انسانیت، مایه آبرو و افتخار برای خانواده، یک محصول درجه یک، موجودی عجیب و خارق العاده


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:ظنزهای توسعه ای,کشک وتوسعه ,اندر حکایت قورمه سبزی توسعه, قطار توسعه , ] [ 7:41 ] [ محمد علی محمدی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 66
بازدید کل : 28267
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

1